معرفی
پیشینه تاریخی
پس از سقوط دولت صفویه ، در دوره ای که ایران عملا میان روس و عثمانی و اشرف افغان تقسیم شده بود ، آذربایجان در دست دولت عثمانی ماند ولی دیری نپایید نادر شاه آن را از تصرف دولت عثمانی بیرون آورد و در صحرای مغان تاجگذاری کرد . کریمخان زند در سال 1175 هجری آذربایجان را از دست خانمهای محلی که پس از مرگ پادشاه قیام کرده بودند ، باز پس گرفت ، اما پس از مرگ او باز خوانین محلی سر بر آوردند تا اینکه آقا محمد خان قاجار در سال 1205 هجری موفق شد که اداره امور آذربایجان را کاملا در اختیار بگیرید .
موقعيت جغرافيايي
استان آذربايجان شرقي با 46930كيلومتر مربع وسعت در گوشه شمال غربي ايران قرار دارد.براساس آخرين تقسيمات سياسي و اداري در سال 1375 شهرستانهاي استان آذربايجان شرقي عبارتاند از: اهر، بستان آباد، بناب، تبريز، سراب، شبستر، كليبر، مراغه، مرند، ميانه، هريس و هشترود و جلفا. شهر تاريخي تبريز،مركز سياسي - اداري و تجاري استان ميباشد. اين استان با جمهوريهاي آذربايجان، ارمنستان و نخجوان مرزمشترك دارد. شهر مرزي جلفا از طريق خط آهن نخجوان، ايروان و تفليس به جمهوري اكراين و بنادر درياي سياهوصل ميشود. استان آذربايجان شرقي از طريق شبكه راههاي گسترده زميني و هوايي با سراسر ايران و بيشتركشورهاي جهان مرتبط است.
استان آذربايجان شرقي ويژگيهاي زمين شناختي و توپوگرافيكي جالب توجهي دارد. قله سهند با 3722متر بلندترين نقطه آن است و در جنوب تبريز واقع شده است. پستترين ناحيه استان نيز با 1220 متر در حواليدرياچه اروميه قرار دارد. ارتفاعات اين استان در سه ناحيه شمالي (كوههاي قره داغ)، مركزي (سهند و بزقوش) وكوههاي جنوبي (قافلانكوه) كشيده شدهاند.
جمعیت استان
اين استان در سال 1375 حدود 3278000 هزار نفر جمعيت داشت كه 28/60 درصد آن شهرنشين و72/39 درصد آن روستانشين و عشاير بودهاند. شهر تبريز با بيش از يك ميليون و يكصد و هفتاد هزار نفرجمعيت يكي از پرجمعيتترين شهرهاي ايران و استان آذربايجان شرقي است.
تاريخ و فرهنگ
استان آذربايجان شرقي بخشي از سرزمين كهنسال ايران است كه در زمان تسلط اسكندر مقدونيبر ايران (سال 331 پيش از ميلاد) سردار آن به نام آتورپات كه شهربان ماد كوچك بود، دراين سرزمين قيام كرد وقسمتي ازمادكوچك راكه همان آذربايجان است،متصرف شد.ازآن پس اين منطقه آتورپاتكان ناميده شد. اينمنطقه سپس بهاسامي مختلف از قبيل آذرآبادگان، آذربادگان و آذربايجان ناميده شده است. اكثر مورخين اسلاميآذربايجان را محل ولادت زرتشت دانسته و تولد او را به منطقه اروميه و شهر كنزك در حدود درياچه چيچست(اروميه) نسبت دادهاند اين استان در طول بيش از هزاران سال شاهد حوادث بيشمار تاريخي، سياسي واجتماعي بوده و طي همين دوره جلوههاي ويژهاي از تمدن كهنسال را پديد آورده كه امروزه براي جهانگردانبسيار جالب توجه است.
استان آذربايجان شرقي از نظر فرهنگي نيز يكي از مناطق ويژه ايران است كه مجموعهاي از سنن ديرين وباستاني را پديد آورده است. عمدهترين ويژگي فرهنگ مردم آذربايجان زبان و فولكلور آن است كه به نحوي بامراسم و سنن برجسته مردم درآميخته است. زبان مردم اين استان تركي آذري است. اين زبان در آذربايجان ايران وآن سوي ارس و ساير نقاط ترك زبان ايران - به جز تركمانان - از قرنها پيش زبان گفتگوي مردم آذري زبان بودهاست.
اين استان مهد دانشمندان، عرفا، شعرا و مشاهير زيادي همچون مولانا بابا مزيد، خواجه عبدالرحيم اژآبادي، شيخ حسن بلغاري، عبدالقادر نخجواني، مولانا احمد هراتي، همام تبريزي، خاقاني شيرواني، اسدي طوسي،ابوالعلاء فلكي، ظهير الدين فاريابي، انوري ابيوردي، قطران تبريزي، شيخ محمد خياباني، ستارخان و باقرخان و...بوده است و از مشاهير متأخر آن ميتوان از استاد محمد حسين شهريار چهره تابناك شعر و ادب ايران وآذربايجان ياد كرد.
آب و هوا
آب و هواي استان آذربايجان شرقي بطور كلي سرد و خشك است. موقعيت جغرافيايي و فضايكوهستاني آن از عوامل برودت و سردي در نواحي كوهستاني، اثرات ملايم كننده بخارهاي درياي خزر و ارتفاع اندك از عوامل اعتدال آب و هواي در نواحي پست است.
متوسط درجه حرارت از 9/8 درجه در تبريز تا 2/20 درجه سانتيگراد در مراغه متغير است. ميانگين حداقلدرجه حرارت در زمستانها به 1- درجه سانتيگراد ميرسد و با توجه به تغييرات هوا و درجه حرارت، بهترينفصل و ايام مسافرت به استان آذربايجان شرقي، بهار و تابستان ميباشد.
سوغات و صنايع دستي
استان آذربايجان شرقي يكي از كانونهاي صنايع دستي ايران محسوب ميشود. در اين استان انواع فرش، قاليچه، گليم، جاجيم، خورجين، شال، گليمچه، ظروف سفالي و سراميك، اقسام سبد حصيري و تركهاي، پارچههاي پشميو ابريشمي، سوزندوزي، نقرهسازي، قلاب بافي، حوله و پتو بافي، مفرش بافي، مسند، كفشدوزي، جواهر سازي ونمدبافي و... توليد و عرضه ميشود. ورنيبافي از صنايع دستي بومي استان است كه فقط زنان عشاير ارسباران وكليبر به توليد آن ميپردازند. محصولات توليدي صنايع دستي استان علاوه بر استفاده خانوار، در هفته بازارها،مراكز فروش معتبر، فروشگاههاي فرودگاهي، ايستگاههاي راهآهن و ترمينالهاي مسافري نيز عرضه ميشود.علاوه بر سوغاتي صنايع دستي، انواع خشكبار تبريز نيز در شمار سوغاتيهاي مهم استان به حساب ميآيند وطرفداران بسياري دارند.
موزه ها | |
موزه ارامنه - تبريز موزه آذربايجان - تبريز موزه مراغه - مراغه موزه مشروطيت - تبريز موزه حيات وحش - تبريز |
|
آثار باستانی و جاذبه های گردشگری
برج آتش نشانى
برجي است آجري به ارتفاع 23 متر كه پلان آن در داخل برج دايروي است و يك رشته راه پله حلزوني به بالاي برج كه مشرف به شهر است ميرسد. بخش تحتاني برج چهار طاقي آجري بستهاي است بطول هر ضلع 60/4 متر و ارتفاع 70/4 متركه در ورودي به ابعاد 10/1 متر از طرف شرق و نورگيري به ابعاد10/1 متردر طرف مغرب دارد. چهار طاقي فوق كه به منزلة پاية برج است به قرنيز سنگي منتهي ميشود. پلان برج از آن به بعد هشت ضلعي با قاب بنديهاي آجري است. بند اول به ارتفاع 45/2 متر و بند دوم و سوم هر يك به بلندي 85/5 متر و بند آخر كه بخش انتهايي است داراي 8 نورگير هلاليميباشد كه قبل از سقف شيرواني قرار گرفته است. اين برج در گذشته بصوت برج ديده باني جهت اعلام محل آتش سوزيبوده است. بناي اين برج مربوط به دوره قاجاريه ميباشد.
پل پنجچشمه بناب
كاربرى بنا: پل
قدمت: صفويه
تاريخچه و مشخصات بنا:
پل پنج چشمه بناب پلى است تاريخى به فاصله ۶۰۰ متر از ضلع شرقى جاده كمربندى شرق بناب بر روى رودخانه صافى كه عرض آن در اين قسمت به بيش از ۶۰ متر مى رسد قرار گرفته است.
اين پل داراى پنج چشمه بطول ۵۰ متر و عرض ۸۰/۴ متر است. پايه ها سنگى و طاقها جناقى و با آجر چهارگوش بنا شده است. كف پل سنگ فرش و در طرفين داراى دست انداز آجرى (جان پناه ) به ارتفاع يك متر است.
تعميرات پل شامل مرمت پايه هاى سنگى ـ طاقهاي آجرى ـ بدنه هاى طرفين پل ـ صندوقه كردن و كف سازى روى پل كه بعلت عبور كاميونهاى سنگين آسيب ديده بود به اتمام رسيده است
پل شهر چاى ميانه
اين پل به طول ۲۶۰متر و عرض ۹/۷ متر داراي ۲۳ چشمه با طاقي جناغي بود كه به علت ويران شدن دو چشمه بر اثر سيل يك طاق مسطح بتوني ناموزون بجاي آن احداث كرده اند. عرض چشمه ها هر كدام ۷۰/۶ و ارتفاع پل در حدود ۲۵/۵ متر مي باشد. بر روي پايه ها كه داراي آب برهاي مثلثي شكلي مي باشند كنود هاي پنهاني احداث شده كه دهانه آن بوسيله پشتبند سه طبقه منشوري شكل مسدود گشته است و روزنه هاي بيضي شكل كه بر روي آن ساخته شده كار تهويه هواي داخل كنود را به عهده دارند.
در طرفين ورودي هاي گذرگاه پل در گذشته ميلهائي با ارتفاع ۵/۱متر و سرستونهاي چهار گوش مطبق تعبيه شده بود كه عابران را به تنها راه مطمئن معبرهدايت مي كرده است.
جان پناههاي پل را به ارتفاع ۷۰ سانتيمتر با سيمان و آجر ساخته اند. مصالح غالب در بنا آجر است و فقط در پايه ها سنگ سفيد به صورت مكعب تراش دار بكار رفته و در طاق مسطح دو چشمه نيز از بتون مسلح استفاده شده است.
آخرين تعمير پل بنا به كتيبه منصوب بر پيشاني يكي از طاق ها، در دوره ولايتعهدي عباس ميرزا در آذربايجان انجام گرفته است.
طول مسجد حدود 62 متر است كه در قسمت وسط آن طاق بلند و بزرگي با پايههاي بسيار مستحكم و قطور وجود دارد.سنگ نبشتههاي مسجد شامل فرمان شاه طهماسب متعلق به سال (9721 هـ ق) شرح تعميرات دوره قاجاريه و موقوفاتمدرسه متعلق به سال (1106 هـ ق) ميباشند.
مسجد جامع را امروزه مردم جمعه مسجد ميخوانند كه قسمتي از محوطة مسجد به كتابخانه و حجرات طلاب علوم دينياختصاص داده شده و در حال حاضر يكي از مراكز تحصيل علوم ديني و جزو افتخارات مذهبي شهر تبريز محسوب ميشود.
مسجد کبود
اين بنا در جانب شمالي خيابان امام روبروي كوچه صدر واقع شده كه در سال 870 هـ ق در دورة جهانشاه قراقويونلو وبانظارت صالحه خاتون دختر جهانشاه بنا گرديده است.
بناي مسجد شامل سردر، شبستان و مقبره ميباشد كه سردر آن رو به شمال واقع شده و در كنار آن ستونهائي متصل به بنا بهشكل مارپيچ بالا رفته و در قسمت فوقاني هلال بيضي شكلي وجود دارد. پس از سردر و دهليز واقع در پشت آن شبستانبزرگ مسجد به ابعاد 5/16 متر قرار گرفته كه در سه طرف شمالي و غربي و شرقي آن شبستان رواقي به عرض 40/4 متر باطاقهاي ضربي و گنبدهاي كم خيز وجود دارد.
قسمت جنوبي بنا به شبستان كوچكي موسوم به مقبره راه دارد. كاشيكاري آن آبي رنگ فيروزهاي است كه به نام «فيروزة اسلام»معروفيت يافته است. در بالاي حاشيههاي عريض طاقچهها كتيبه اصلي بنا قرار گرفته كه بالاي اين كتيبه نيز نوشتههاي كوتاهي باخطوط نسخ و ثلث و كوفي در بين طرحهاي مختلف گل و بوته اسليمي و اشكال مختلف هندسي جا داده شده است و همة آنها اثر هنري محمد بن نعمت الله بواب خوشنويس مشهور قرن نهم است.زيبايي و تزئينات هنري اين مسجد چنان شگفتآور است كه هر بينندهاي آن را تحسين ميكند.
تاورنيه در سال 1046 هـ ق مينويسد. «…بناي مسجد كبود بسيار عاليتر از مساجد ديگر ميباشد. گنبد اين بنا از طرفداخل با آجرهاي كوچك مربع از كاشيهاي الوان مختلف گل و بوته موزائيك شده كه در ميان آنها به تناسب جملات و آياتعربي گنجانيده و بقدري خوب بهم اتصال دادهاند كه گويا يك پردة نقاشي است….» مادام ديولافوا نيز در قرن 15 ميلاديمينويسد: «…بهترين نمونة ابنية قديمي تبريز مسجد كبود است. عظمت بنا و ظرافت معماري و كاشيكاري آن همه حيرتآور است. اين مسجد حياط بزرگي داشته كه در اطراف آن طاقنماهاي جالب توجهي بوده و مركز آن حوض بزرگي براي وضوگرفتن وجود داشته است....»
اين مسجد در سال 1193 هـ ق در اثر زلزله ويران شد كه از اين بناي عظيم و نفيس فقط سردر و چند جرز پايههاي شبستانباقي مانده بود كه در سالهاي 1318 و 1319 بعد از 8 سال ثبت تاريخي، تعميراتي در طاق و سردر شمالي آن به عمل آمد ودر سالهاي بعد از انقلاب نيز با بودجه و نظارت انجمن آثار ملي و سازمان ملي حفاظت آثار باستاني سابق و توسط استاد رضامعماران معمار هنرمند تبريزي دوباره بازسازي شد.
آثار عمده بنا در بخش شمالى به مرور زمان فرو ريخته و بقاياى آن در دل خاك مدفون مىباشد. اين مسجد در جانب شرقى داراى مدرسه و در جانب غربى زاويهاى داشته است.
بناى باقيمانده در دوره قاجاريه بعلت استحكام و ارتفاع زياد به انبار و مخزن مهمات تبديل و دور آن حصارى خشتى كشيده شده كه به ارك تغيير نام يافته است.
در انقلاب مشروطيت از سنگرهاى مسلط برشهر بشمار مى آمده است كه فتح آن سبب تقويت مشروطه خواهان شده است.
در دوره پهلوى اول در جانب شرقى سالن تاترى با بالكنهاى جانبى و گچبرىهاى پركار به سبك اپراهاى روسى توسط معماران و هنرمندان آذربايجانى احداث و صحن شمالى به پارك و گردشگاه عمومى تبديل شده كه به باغ ملى تغيير نام يافته است .
بعد از انقلاب اسلامى كليه مستحدثات جانبى برچيده شده و صحن شمالى چند سالى به مصلى جهت اقامه مراسم عبادى سياسى نماز جمعه و اعياد تبديل شده كه در سالهاى بعد با احداث سالن سرپوشيدهاى به بخش جنوبى منتقل شده است.
مسجد حاج صفرعلى
اين مسجد در شرق راسته بازار يمني دوز و در جنوب چاي كنار واقع شده است و باني آن بازرگان معروف معاصر نايبالسلطنه حاج صفر علي خوئي است.
مسجدي است با عظمت و زيبا، با گنبدي بلند و منارهاي منقش به كاشيهاي آبي رنگ، در جبهة شمالي اين بنا يك گنبدخانه و از دو جبهه شرقي و غربي دو شبستان ستون دار وجود دارد و در جبهههاي ديگر حياط حجره هائي براي طلابعلوم ديني در نظر گرفته شده است. در ضلع شرقي و غربي مسجد دو تالار ديگر وجود دارد كه هريك به جاي خود مسجدجداگانهاي به شمار ميآيد.
اين بنا در سال ۱۱۹۳ بر اثر زلزله آسيب ديد كه در دورة قاجاريه دوباره سازي شد.بنيان اين بنا به اندازهاي محكم و استوار نهاده شده كه در سال ۱۲۸۸ هـ ق با وجود اينكه هنگام جريان سيل معروف نصفبيشتر فضاي مسجد پر از آب شده بود باز خلل و شكستي در بناي آن وارد نيامد.
كليساي موجومبار يا سنت هريپ سيمه St.Herepsime در روستاي موجومبار حدود ۳۰ كيلومتري جاده تبريزـ مرند واقع شده است. مولف كتاب تاريخچه ارامنه در آذربايجان (نوره آيرمان) مي نويسد: «وجود سنگهاي رج اول كليسا نشان مي دهد كه ساختمان اوليه اين كليسا حدود ۸۰۰ سال قبل در اوايل قرن ۱۳ ميلادي ساخته شده است ولي به استناد سنگ نبشته روي سنگهاي زير بناي كليسا اين بنا يك بار در سال ۱۶۹۱ ميلادي بازسازي شده و در سال ۱۸۴۰ ميلادي نيز براثر زلزله شديدي كه در منطقه روي داد، يكي از ديوارهاي كليسا خراب شد كه مجدداً بازسازي گرديد. ابعاد كليسا ۱۳×۲۳ و به ارتفاع ۸ متر با سقف شيرواني است كه روي آن را خاك و شن پوشانده است. تمامي بنا با سنگ لاشه ساخته شده و روي چهار ستون قرار گرفته و محراب كليسا به شكل نيم دايره در ضلع شرقي و وسط دو اتاق كوچك ساخته شده است. شش نورگير در بالاي دیوارهای غربي و شرقي و ديوارهاي جنوبي و يكي نيز در سقف كليسا به فضاي محوطه بزرگ داخل بنا نور ملايمي مي بخشد.
معبد مهري - مراغه
حمام كردشت - كليبر